درباره‌‌ی دختر مغول

نيمه دوم قرن سيزدهم ميلادي : امپراتوري بزرگ مغول در حال فروپاشي است . همزمان با جنگ هاي داخلي خان هاي مغول ، ويلهلم آگسبورگي راهب فرقه دومنيکن و ژوسران سارازيني شواليه فرقه دلاوران معبد سفري دراز را به سوي قراقوروم آغاز مي کنند تا به نمايندگي از سوي پاپ و شاهان صليبي ، قوبيلاي قاآن خان بزرگ مغول را به عقد پيمان عليه مسلمانان ترغيب کنند. اين دو مرد، با دو شخصيت و دو ديدگاه متضاد در مسير جاده ابريشم با سرزمين هايي ناشناس ، با مردمي بيگانه و با سنت هايي بي نهايت غريب آشنا مي شوند. سفري که در ابتدا آسان مي نمايد به ماجراجويي خطرناکي تبديل مي شود. در شر سمرقند با خوتلون دختر يکي از خان هاي بزرگ مغول آشنا مي شوند که نه تنها شکارچي و سوارکار ماهري است ، بلکه دستي شفابخش دارد و به عنوان پيشگو و شمن در طايفه اش مشهور است . جسارت و اعتماد به نفس فراوان خوتلون از همان نگاه اول در ويلهلم نفرت و ترس و در شواليه سارازيني شيفتگي و احترام برمي انگيزاند. سارازيني به عبث مي کوشد تا بر احساسات ممنوعه و ناممکنش مهار زند و آن دختر «وحشي » را فراموش کند و به بن بستي مي رسد که هيچ راه نجاتي ندارد ...

آخرین محصولات مشاهده شده