درباره‌‌ی آسيب نرسان

سرطان کلمه ترسناکي است که توموري بدخيم آن را بوجود آورده است، اما وقتي تومور در مغز باشد ترس از مرگ به ترس سرطان افزوده مي شود. جراحاني زبردست و متخصصان مغز و اعصاب اما کارشان درمان اين سرطان ها و التيام دردهاست. دکتر هنري مارش جراح مغز و اعصاب انگليسي را نه فقط يک جراح چيره دست که اديبي خوش سخن بايد ناميد که خاطرات 30 ساله زندگي خود را به عنوان جراح مغز و اعصاب براي خوانندگان کتاب از آسيب رساندن بپرهيز بازگو کرده است. از اولين روزهايي که به عنوان يک کارآموز و دانشجوي پزشکي وارد دانشگاه شده، از خاطرات شاد درمان يک بيمار، از غم و عذاب وجدان ناشي از مرگ بيماري در حين عمل جراحي و يا از اشتباه پزشکي نابخشودني اي که باعث فلج شدن جواني براي همه عمر شده است. توصيف او از ساختار مغز و دستگاه عصبي انسان خواننده را به سفري جذاب و حيرت انگيز به درون بدن خود مي برد گو اينکه خود او در حال تماشاي جريان هاي خوني و رشته هاي عصبي درون مغز است. هنري مارش احساسات خود را چنان به مخاطبان منتقل مي کند که انگار خواننده کتاب در مقابل بيمار خود نشسته است و به او اميد عملي موفقيت آميز را مي دهد و يا سرافکنده به همراهان بيمار خبر درگذشت عزيزشان در اتاق عمل را مي دهد. خواندن اين کتاب به همه پيشنهاد مي کنيم، اما اگر دانشجوي پزشکي هستيد و يا قصد داريد در آينده وارد رشته پزشکي شويد، اين کتاب داستان هاي جذابي را برايتان از خوبي ها، سختي ها و چالش هاي زندگي يک پزشک و جراح چيره دست تعريف کرده است.

آخرین محصولات مشاهده شده