درباره‌‌ی آب سوخته

کتاب «آب سوخته» نوشته کارلوس فوئنتس ، نويسنده مکزيکي و يکي از مشهورترين نويسندگان اسپانيايي زبان است. اين اثر از فوئنتس چهار داستان را از زبان چهار شخصيت روايت مي کند. هر چهار داستان در فضاي شهر مکزيکو رخ مي دهد، شادي ها، غم ها و مشکلات اين شخصيت ها در پس زمينه زندگي در بزرگترين پايتخت دنيا روايت مي شود. اين چهار نفر شامل پيرمردي است که هنوز به ياد انقلاب مکزيک زندگي مي کند و از نسل اول انقلاب شناخت بسياري دارد، پيرزني فراموش شده، ساکن محله هاي قديمي شهر و رابطه مبهمي که با پسر افليج همسايه دارد، پير پسر ثروتمندي که هيچ گاه طعم فقر را نچشيده است و پسري ساکن حاشيه نشين هاي محروم شهر که سرانجام حوادث روزگار او را به محافظ جلاد خويش بدل مي کند در بخشي از رمان «آب سوخته» مي خوانيم: «هر روز صبح پدربزرگ فنجان قهوه فوري اش را به شدت هم مي زند. قاشق را همان طور در دست مي گيرد که سال ها پيش، مادربزرگ مرحومم، دنيا کلوتيلده، فرفره را در دست مي گرفت يا مثل خودش، ژنرال بيسنته برگارا، هنگامي که قاچ زين را در مشت مي فشرد، همان زين که امروز از ديوار اتاق خوابش آويزان است. بعد درپوش بطري تکيلا را برمي دارد و بطري را خم مي کند تا نصف فنجان پر شود. تکيلا و نسکافه را هم نمي زند، اجازه مي دهد الکل سفيد خود بخود در قهوه حل شود. به بطري تکيلا نگاه مي کند و شايد فکر مي کند که چه قرمز بود خون ريخته شده، و چه ناب بود مشروبي که خون را براي نبردهاي بزرگ به جوش مي آورد و شعله ور مي ساخت: چيوائوا و تورّئون، سلايا و پاسو د گابيلانس، هنگامي که مردان مرد بودند و تشخيص سرخوشي مستي و دلاوري صحنه نبرد ميسر نبود، بله جناب، چه جاي ترس بود وقتي لذت، مبارزه بود و مبارزه، لذت؟». از فوئنتوس تا کنون کتابهاي «آسوده خاطر»، «پوست انداختن»، «درخت پرتقال»، «لائورا ادياس»، «نبرد» و ...به فارسي ترجمه و منتشر شده است.

آخرین محصولات مشاهده شده