دربارهی تفكر زائد
هماکنون اين بچهها در اين پارک مشغول بازي هستند. ضمن بازي فرضا با هم دعوا ميکنند. يکي از آنها ديگري را ميزند و من و شما که شاهد جريان هستيم، به علت اينکه ذهن خودمان عادت به تعبير و تفسير رفتارها و رويدادها دارد، به بچهاي که کتک زده ميگوييم: “چه بچه شجاعي“، يا “چه بچه وحشي و بيتربيتي“. به بچهاي هم که کتک خورده ميگوييم “چه بچهي ترسو، بيدست و پا و بيعرضهاي“. يا وقتي ميبينيم يکي از اين بچهها اساببازي يا چيزي را که ميخورد به ديگري هم ميدهد به او ميگوييم “چه بچهي سخاوتمندي“، يا “چه بچهي هالويي“، چيزهايش را بيجهت به ديگران ميبخشد؛ و نظاير اين تعبيرات، که فراوان است و همهي ما هم محققا با آنها آشنا هستيم. در روز صدها بار به شکلهاي متفاوت، صريح و غيرصريح، به وسيلهي الفاظ، به وسيله رفتارها و حرکات مخصوص، به وسيلهي نگاه يا حتي به وسيلهي سکوت، رفتار خودمان وديگران را معنا و تفسير ميکنيم. خوب، حالا قدم به قدم جلو برويم و ببينيم نتيجهي اين تعبير و تفسيرها چيست.
كد كالا | 45 |
تاريخ چاپ اول | 1395 |
قطع كتاب | رقعي |
ابعاد كتاب | 21 × 14 |
انتشارات | پريشان |
زبانها | فارسي |
نويسنده | محمدجعفر مصفا |
تعداد صفحات | 192 |
نوع جلد | گالينگور |
تاكنون نظري ثبت نشده است.