درباره‌‌ی تفكر زائد

هم‎اکنون اين بچه‎ها در اين پارک مشغول بازي هستند. ضمن بازي فرضا با هم دعوا مي‎کنند. يکي از آنها ديگري را مي‎زند و من و شما که شاهد جريان هستيم، به علت اينکه ذهن خودمان عادت به تعبير و تفسير رفتارها و رويدادها دارد، به بچه‎‎اي که کتک زده مي‎گوييم: “چه بچه شجاعي“، يا “چه بچه وحشي و بي‎تربيتي“. به بچه‎اي هم که کتک خورده مي‎گوييم “چه بچه‎ي ترسو، بي‎دست و پا و بي‎عرضه‎اي“. يا وقتي مي‎بينيم يکي از اين بچه‎ها اساب‎بازي يا چيزي را که مي‎خورد به ديگري هم مي‎دهد به او مي‎گوييم “چه بچه‏ي سخاوتمندي“، يا “چه بچه‎ي هالويي“، چيزهايش را بي‎جهت به ديگران مي‎بخشد؛ و نظاير اين تعبيرات، که فراوان است و همه‎ي ما هم محققا با آنها آشنا هستيم. در روز صدها بار به شکل‎هاي متفاوت، صريح و غيرصريح، به وسيله‎ي الفاظ، به وسيله رفتارها و حرکات مخصوص، به وسيله‏ي نگاه يا حتي به وسيله‎ي سکوت، رفتار خودمان وديگران را معنا و تفسير مي‎کنيم. خوب، حالا قدم به قدم جلو برويم و ببينيم نتيجه‎ي اين تعبير و تفسيرها چيست.

آخرین محصولات مشاهده شده