دکتر ويليام گلسر در کتاب تئوري انتخاب، روانشناسي جديدي را معرفي مي کند که اگر به درستي به آن عمل شود، مي تواند ناتواني هاي متداول ما را در ارتباط درست با ديگران به طور کلي دگرگون سازد؛ ناتواني هايي که ريشه ي تقريباً تمامي نارضايتي هايمان در زندگي هستند. به عقيده ي گلسر، ما براي پيشرفت در ارتباطات انساني بايد روانشناسي مجازات گر و سرکوب گرانه را کنار بگذاريم. براي مثال، او استدلال مي کند که اگر شما در حال حاضر در رابطه اي ناخوشايند هستيد، يکي از شما يا هر دويتان در حال استفاده از روانشناسي کنترل گرانه ي بيروني بر ديگري است. برخلاف چيزي که احتملاً به آن باور داريد، مشکلات ما نه در گذشته بلکه هميشه در حال حاضر ريشه دارند. براي داشتن يک زندگي بهتر، بايد لحظه ي حال را به جاي گذشته اي که ديگر وجود ندارد، تغيير دهيم.