درست زماني که گلنن دويل ملتن احساس مي کرد که زندگي اش به خاطر وجود سه بچه ي سالم و خوشحال، همسري مهربان و موفقيت در عرصه ي نويسندگي روي روال افتاده است، همسرش از خيانت خود پرده برداشت و گلنن مجبور شد بپذيرد که شرايط آن طور که به نظر مي رسد، نيست. گلنن که از اعتياد به الکل نيز رنج مي برد، زندگي خود را در قهقرايي تاريک مي بيند. او در ميانه ي اين بحران درمي يابد که عميق ترين دردهايش هميشه دريچه اي جديد رو به زندگي اي بهتر و غني تر بوده اند. کتاب جنگجوي عشق، اثري فوق العاده جذاب و الهام بخش است که زندگي انسان در مواجهه با سختي ها و مشکلاتي به ظاهر حل نشدني را به تصوير مي کشد.
گلنن دويل در کتاب جنگجوي عشق داستان زندگي اش را آن قدر واقعي نوشته است که خواننده ناخواسته در حفره هاي عميق زندگي او گير مي کند و از جايي به بعد حس مي کند که شايد اين حفره عميق، حفره زندگي خودش هم بوده... و يا هست. روبه روشدن با واقعيت هايي انکارنشدني که همه ي ما سعي در انکارشان داريم، اتفاقي است که با خواندن جنگجوي عشق برايمان مي افتد. ما چقدر واقعي بوده ايم؟ چه مقدار از ما خود ماست و چه مقدار سايه هايمان؟