دربارهی قصهنويسي
ما ايراني ها عادت داريم خود يا ديگران را بر اساس صغرا کبراهاي غلطي که مي چينيم طبقه بندي بکنيم و پس از طبقه بندي افراد و اشخاص و ملت ها و حالات آنها و به اصطلاح فرنگيان «آنکادره» کردن انسان در چارچوب هاي خيالي خود، مي کوشيم همان طبقه بندي را از ازل تا ابد حفظ کنيم و هرگز، به هيچ قيمتي، حاضر نمي شويم که در اعتقادها و داوري هامان کوچک ترين تغييري را قبول بکنيم. بدين ترتيب بر اساس خيال هاي واهي و پوسيده خود، اغلب اتفاق مي افتد که بنياد تحجر را بگذاريم، در تحجر زندگي کنيم و موقعي که آخرين نفسمان را مي کشيم و دستي پلک هاي سرد شده ما را بر روي چشم هايمان مي کشد و چانه مان را مي اندازد، هنوز در قالب آن آخرين حباب هاي هوايي که از خود در جهان هستي پراکنده ايم به تحجر مي انديشيم و در گسترش تحجر نقش بزرگ تاريخي خود را بازي مي کنيم. اگر مثلا در گذشته ما سنني داشته باشيم و ادبيات درخشاني و بدان ها باليده باشيم، به دليل آنکه مي ارزيد بدان ها بباليم؛ امروز هم که دري به تخته خورده است و اين همه تغيير اجتماعي، تاريخي و ادبي در جهان پيدا شده است، ما هنوز مي نشينيم و به گذشته مي باليم. به دليل اينکه ما با باليدن به گذشته شروع کرده ايم و در همان باليدن به گذشته متحجر شده ايم؛ و اينک هر روز در هر گوشه اين ملک تاريخ تکرار مي شود و ما تحجر باليدن را در همه جاي اين ملک تکرار مي کنيم...
كد كالا | 719 |
قطع كتاب | رقعي |
تاريخ چاپ | 1393 |
انتشارات | نگاه |
زبانها | فارسي |
ابعاد كتاب | 21 × 14 |
نويسنده | رضا براهني |
تعداد صفحات | 680 |
نوع جلد | گالينگور |
تاكنون نظري ثبت نشده است.