درباره‌‌ی خاك طلا

روايت اخيد و مهري روايت پيکاري است با شکوه و هم اندوهگين. اندوهي اگر دارد فاني است، شادي هايش اما باقي. اين دو جان شيفته در مسير عشق پيکاري دارند بي وقفه که طي آن از همه چيز خود مي گذرند از همه چيز که دلبستگي ايجاد مي کند پيوند مي برند و از اندک بودن خود واهمه اي ندارند چون بدان پايه از تعالي دست يافته اند که ديگر هيچ تمنايي براي من خويشتن ندارند و در اوج اين بي تمنايي است که ملکوت آسمان را از آن خود مي کنند. آن دو در اين داستان مي گويند: اگر جماهيد آهنربا باشيد، اگر نباتيد عشقه باشيد و اگر انسانيد عشق. که عشق يک تنفس عميق است از هواي ناب بهشت. عنصري که با آن دو موجود در هم مي گذارند و راز حيات بر آنان فاش مي شود. ديگر جز دو سر يک سرنوشت نيستند، جز دو بال براي يک روح نيستند که با آن پر باز مي کنند و آغاز مي کنند.

آخرین محصولات مشاهده شده