درباره‌‌ی عاليجناب كيشوت

عاليجناب کيشوت رماني از گراهام گرين است که در سال 1982 منتشر شده است. اين کتاب بر اساس رمان کلاسيک اسپانيايي "دون کيشوت" است که در سال 1605 و 1615 توسط ميگل دو سروانتس نوشته شده است. اين کتاب داراي لحظات کمدي بسياري است ، اما همچنين تأملاتي در مورد مواردي مانند زندگي پس از ديکتاتوري، کمونيسم و ايمان کاتوليک را ارائه مي دهد. پدر کيشوت ، کشيش کليسا در شهر کوچک ال توبوسو در منطقه لا مانچا در اسپانيا ، خود را از نوادگان شخصيت سروانتس به همين نام مي داند ، حتي اگر مردم به او اشاره کنند که دون کيشوت يک شخصيت ساختگي بود. يک روز ، او کمک مي کند و به يک اسقف مرموز ايتاليايي که ماشينش خراب شده غذا مي دهد. اندکي پس از آن ، توسط پاپ به او لقب منصوب اعطا مي شود ، که باعث تعجب اسقف مي شود زيرا او بيشتر با سوظن به فعاليت هاي پدر کيشوت مي نگرد. او کشيش را به تعطيلات ترغيب مي کند ، و بنابراين کيشوت و شهردار سابق شهر ، سانچو، با ماشين قديمي خود سفري را درون اسپانيا آغاز مي کند. در سير حوادث بعدي ، کيشوت و همراه او در مسير عبور از اسپانيا انواع ماجراهاي خنده دار و مهيج را در امتداد راه جدش تجربه مي کنند. آنها با معادل هاي معاصر آسياب هاي بادي روبرو مي شوند ، با مکان هاي مقدس و نه چندان مقدس و با انواع گناهکاران روبرو مي شوند. در گفتگوهاي خود در مورد کاتوليک و کمونيسم ، اين دو مرد به هم نزديک مي شوند ، شروع به درک بهتر يکديگر مي کنند اما همچنين اعتقادات خود را زير سوال مي برند.

آخرین محصولات مشاهده شده