درباره‌‌ی بي‌پاياني

"بي پاياني" اثري است به قلم "بلقيس سليماني" که نشر چشمه در دويست و سي و شش صفحه منتشر کرده است. داستان با پريوش که او را پري صدا مي‎کنند و روياي او که او دچار "بي پاياني" شده آغاز مي‌شود. پري، دختر خوش بر و روي کرماني، روياي يک زندگي بي‌حاشيه را در روستاي زادگاه بهمن در سرش مي‎پروراند. جايي که بتواند آن کوشک ميراثي را به اقامتگاه بوم‌گردي تبديل کند و بعد از بازنشستگي، با خيال راحت زندگي‌اش را در آنجا سپري کند. آن روستا اينقدر براي او عزيز است که مي‌خواهد به همه نشانش دهد و ماجراهاي تلخ و شيرين عمارت خان لنجان را برايشان تعريف کند و آنها هم براي بقيه تعريف کنند و به اين ترتيب همه اين عمارت را ببيند و بشناسند. اين رويا آنقدر رنگارنگ و دلپسند است و آنقدر پري اين زمزمه‌ي شيرين را به گوش بهمن مي‎خواند که روياي "بي پاياني" تبديل کوشک خان‌بابا به اقامتگاه بوم‌گردي، به جان بهمن هم سرايت مي‌کند و حالا او هم براي اين رويا تلاش مي‌کند. اما بهمن هر کسي نيست؛ بهمن آخرين خاني است که از نسل بيگ‌ها و خان‌هاي لنجان باقي مانده است. پري خود يک آموزگار بازنشسته است و همسرش بهمن، مهندسي بازنشسته. آنها آرزو دارند به روستاي آرام و دوست‌داشتني لنجان برگردند و با پذيرايي از مهمانان خود در اقامتگاه بوم‌گردي، باقي روزگارشان را سپري کنند. پس نقشه مي‌کشند و تمام دارايي خود را تبديل به پول کرده و به لنجان مي‌روند. اما در "بي پاياني" اين رويا، گرفتار مي‌شوند و مسير دشوار عملي کردن آن، خواب پري را پر از کابوس‌هاي ريز و درشت مي‎کند.

آخرین محصولات مشاهده شده