دربارهی درخت خون
کتاب «درخت خون» نوولاييست که داستان آن با نثري قاجاري و متناسب با روزگاري که داستان کتاب در آن اتفاق ميافتد و از سه زاوي? ديد روايت ميشود: زاوي? ديد اولشخص، سومشخص و زاوي? ديد دومشخص خطاب به خود.
راوي بخش اول کتاب «درخت خون» جمالالدين نقاش، يعني شخصيت اصلي داستان، است. جمالالدين ساکن قزوين است. او خود را نقاشي منزوي و تنها معرفي ميکند که انزوايش خودخواسته است، چراکه اينگونه خود را از اهل زمانه در امان ميبيند.
جمالالدين در کتاب «درخت خون» نقاشيست که به راه و رسم پدر، يعني کاسبي و دکانداري، پشت کرده و راه هنر را برگزيده اما در اين راه جز ناکامي و رنج چيزي عايدش نشده است. هنر جمالالدين ربطي به هنر مورد پسند روزگارش ندارد و از همين رو او، که در آرزوي جاودانهشدن از راه خلق هنري اصيل و بيبديل است، اکنون هنرمنديست گمنام و تنها و بيپول و نوميد که قصد کرده به زندگياش پايان دهد.
در بخشي از کتاب آمده است:
"من فکر مي کردم عزلت بهترين طريق ادامه ي زندگي است، اما حالا باور دارم که جايزترين بهانه براي پايان دادن به زندگي همين تنهايي است. آموختم در همنشيني با آدمي هيچ آسايشي نيست و اينک دانسته ام در نبودش هم تاب و اميدي براي ادامه ي اين رنج مدام نخواهد بود. تنها مذهبي که در طول اين سالها ايمانم را در آن پاس داشتم هنر بود. شوري در نقاشي بافتم تا زندگي را به تمامي وقف آن کنم. در جواني چنان بي نياز بودم و خود را چنان توانمند مييافتم که چون شناخته نشوم در ميان آدميان هرگز از پاي نيفتم؛ اما دريغا، پنجاه زمستان از زندگي من گذشته و حالا بر اين باورم که هنر همانند ناقوسي زنگار خورده هميشه آويخته است بر تابوتي که در زندگي به دوش مي کشيدم؛ مي خواهم در آن بياسايم و ديگر جرنگ جرنگش را نشنوم."
كد كالا | 96221 |
قطع كتاب | پالتويي |
زبانها | فارسي |
تاريخ چاپ اول | 1401 |
ابعاد كتاب | 21 × 13 |
انتشارات | چشمه |
نويسنده | مهدي جواهريان |
تعداد صفحات | 99 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.