شخصيت اصلي کتاب "شريک" به قلم "جان گريشام" فردي است به نام "پاتريک لنيگان". او وکيلي است که مبلغ زيادي از يک شرکت حقوقي که در آن مشغول به کار بوده را به سرقت برده و به آمريکاي جنوبي فرار کرده است. پليس روزهاي متمادي "پاتريک لنيگان" را تحت نظر قرار مي دهد تا اينکه بتواند سرانجام دستگيرش کند. او تنها زندگي مي کند و يک زندگي آرام در يک خيابان دور از هياهو در برزيل دارد. يک زندگي ساده در خانه اي متوسط. يک زندگي بسيار پيش پا افتاده و دور از تجمل. پليس نمي تواند هيچ مدرکي از ثروتي که فکر مي کردند او دزديده است، پيدا کند. "پاتريک لنيگان" بسيار لاغر تر از گذشته شده و چهره اش تغيير کرده است. او به خوبي به زبان آن منطقه صحبت مي کند و گويي يکي از اهالي آن منطقه است. سرانجام صاحبان پول، با سختي رد او را مي زنند و در نهايت "پاتريک لنيگان" به خانه ي خود در مي سي سي پي بازمي گردد . اين بازگشت موجب تاثيراتي بر خود او و اطرافيانش مي شود. اما داستان تنها اين نيست... چهار سال قبل از اين رخدادها، "پاتريک لنيگان"، يکي از شرکاي جوان در يک موسسه حقوقي برجسته در بيلوکسي بود. او يک همسر زيبا ، يک دختر تازه متولد شده و آينده اي روشن داشت اما در يک شب زمستاني سرد ، او در يک ماشين در حال احتراق گير مي کند و يک مرگ وحشتناک را تجربه مي کند. وقتي او را دفن مي کنند،در تابوت او تنها خاکستر است و بس... اما واقعا چه چيزي در داستان "شريک" به قلم "جان گريشام" انتظار خوانندگان را مي کشد؟