فيودور داستايفسکي، رمان نويس شهير روس که منتقدان بسياري او را از بزرگترين نويسندگان تاريخ مي‌دانند، شماري از نوشته‌هاي کوتاه‌تر خود را در ستوني از يک نشري‌هي ادبي با عنوان دفتر يادداشت روزانه‌ي يک نويسنده منتشر مي‌کرد که بعدها قالب مجموعه‌اي از آثار داستاني و غيرداستاني او را به خود گرفت. اروپا در بردارنده‌ي سه جستار از همين مجموعه است که مواجهه‌ي داستايفسکي را با اروپا در سه نقطه‌ي زماني مختلف نشان مي‌دهد: «تأملاتي در خصوص اروپا» که نخستين بار در مارس ????، «در اروپا استيريوتسکي هستيم و بس» که در ژانويه‌ي ????، و «خطابه‌ي پوشکين» که در اوت ???? انتشار يافت. داستايفسکي، که به باوري به اندازه‌ي نويسنده بودنش فيلسوف و الهيدان نيز بود با سيزده رمان، سه رمانک، هفده داستان کوتاه و چندين و چند جستار که به بيش از صد و هفتاد زبان ترجمه شده‌اند الهام بخش بسياري از نويسندگان نام آشناي جهان از جمله آنتون چخوف، فريدريش نيچه و ژان پل سارتر بود.