ويليام رمان استونر در پايان قرن نوزدهم و در يک خانواده ي کشاورز و فقير اهل ايالت ميزوري، چشم به جهان گشود. او که به منظور تحصيل در رشته ي کشاورزي به دانشگاه دولتي فرستاده شده، عاشق و شيفته ي ادبيات انگليسي مي شود و زندگي دانشگاهي را با کمال ميل در آغوش مي کشد؛ زندگي اي بسيار متفاوت با دوران سخت و مشقت بار گذشته ي او. اما با گذر سال ها، رمان استونر با سلسله اي از شکست ها و نااميدي ها مواجه مي شود: ازدواج با خانواده اي «آبرومند»، او را از والدين خود دور مي سازد، در شغل خود جاي پيشرفت نمي بيند، همسر و دخترش، رويشان را به سردي از او برمي گردانند و فرصت تجربه ي عشقي جديد را به خاطر ترس از رسوايي از دست مي دهد. رمان استونر براي غلبه بر اين مشکلات، به ژرفاي درون خود پناه برده و با کشف دوباره ي سکوت و گوشه نشيني رواقي گرايانه ي نياکانش، با انزوايي لازم و ضروري روبه رو مي شود. شخصيت ويليام رمان استونر، در رمان درخشان و بسيار تکان دهنده ي جان ويليامز، نه تنها به عنوان نمونه اي از شخصيت کهن الگويي آمريکايي، بلکه به عنوان قهرماني غيرمعمول، مانند فيگوري در نقاشي هاي ادوارد هاپر، در مقابل مشکلات دنيايي بي رحم ايستاده است.