کورالاين هميشه در اين فکر بوده که چه چيزي پشت در قفل شده ي اتاق مهمان ها قرار دارد. وقتي که او سرانجام در اتاق را باز مي کند، معلوم مي شود که فقط يک ديوار آجري آن جا بوده اما زماني که براي بار دوم پا به اين اتاق مي گذارد، گذرگاهي به شکلي اسرارآميز پديدار مي شود. کورالاين با تعجب بسيار، اتاقي را مي بيند که دقيقا مشابه اتاق اوست اما به شکل عجيبي متفاوت است؛ و زماني که «آن يکي» پدر و مادر خود را در اين دنياي موازي پيدا مي کند، آن ها، علي رغم چشم هاي دکمه اي و مشکي ترسناکشان، در نظرش بسيار جالب تر از پدر و مادر واقعي اش جلوه مي کنند. اما زماني که آن ها با صراحت به کورالاين مي گويند که قصد دارند او را تا هميشه نزد خود نگه دارند، او وارد بازي کابوس واري براي نجات پدر و مادر واقعي خود و سه بچه ي گيرافتاده در آينه مي شود. کورالاين فقط با داشتن سنگي سوراخ شده و گربه اي گوشه گير، وارد کارزاري نفسگير براي فرار از اين موجودات مخوف مي شود. نيل گيمن، رماني شگفت انگيز و ميخکوب کننده به مخاطبان خود ارائه کرده و کتاب دوستان پس از آشنايي با دنياي عجيب و غريب، همانند خود کورالاين، علاقه اي به ترک کردن آن نخواهند داشت.