دربارهی تهوع
پادشاهي بود که در جنگ شکست خورده و اسير شده بود. او آن جا در کنج اردوي فاتح بود. پسر و دخترش را ديد که زنجير کشيده از جلويش مي گذرند. گريه نکرد، چيزي نگفت. بعد از آن ها يکي از خدمتکارانش را ديد که مي گذرد، او هم به زنجير کشيده شده بود. پس بناي ناليدن و مو کندن گذاشت. تو مي تواني مثال هايي از خودت بسازي. مي بيني، زمان هايي هست که آدم نبايد گريه کند وگرنه ناپاک مي شود. ولي اگر کنده ي چوبي روي پايش بيفتد، مي تواند هر چه دلش بخواهد بکند، آه و ناله سر دهد، بگريد و روي پاي ديگرش ورجه ورجه کند.
كد كالا | 864 |
ابعاد كتاب | 14 × 21 |
قطع كتاب | رقعي |
تاريخ چاپ اول | 1396 |
زبانها | فارسي |
انتشارات | نيلوفر |
نويسنده | ژان پل سارتر |
مترجم | امير جلال الدين اعلم |
تعداد صفحات | 312 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.