دربارهی يك مهماني زنانه
قسمت هايي از کتاب يک مهماني زنانه (لذت متن)
مهتاب با دستمال تقويم روميزي را پاک کرد. ماه مهر را کنار زد و به آبان رسيد... اول آبان. رفت سمت ساعت: «شيدا ساعت سه شد. بجنب!... آقاي کمالي هميشه ناهار رو بيرون مي خوره.» شيدا جاروبرقي را کنار گذاشت: «تو بپاي آقاي کمالي هستي؟ شام رو چيکار مي کنه؟» مهتاب دست هاي گره کرده اش را از هم باز کرد: «چرند نگو! بيا اين گلدون ها رو بذاريم توي تراس! ديگه فايده نداره... هرکاري مي شد کردم ولي ريشه نمي بندند. شدن چنتا بيابون گرد وسط زندگيم!»
كد كالا | 86049 |
قطع كتاب | رقعي |
تاريخ چاپ اول | 1399 |
زبانها | فارسي |
انتشارات | آوند دانش |
نويسنده | فرهاد خاکيان دهکردي |
تعداد صفحات | 162 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.