ما اين سفر را با مطالعه عادات رفتاري برخي از خبرگان سرمايه گذاري آغاز مي کنيم. عادات رفتاري در موفقيت نقش حياتي دارند. بسياري از ما گاهي براي سلامت جسمي به ورزش شديد روي آورده ايم. ما ورزش مي کنيم، از رژيم غذايي خاصي پيروي مي کنيم و اهدافي همچون وزن، ميزان کلسترول وغيره را مدنظر قرار مي دهيم. بسته به ميزان انگيزه اي که داريم، ممکن است به نتايج دلخواه خود دست يابيم؛ اما بيشتر اوقات در نهايت شکست مي خوريم، زيرا نمي توانيم بر عادات قديمي خود غلبه کنيم. باز هم شيريني مي خوريم، همين طور کره و نان، و از ورزش فرار مي کنيم. عادات در زندگي ما نيروهاي بسيار قدرتمندي دارند. ما انسان ها عاشق روزمرگي هستيم، به ويژه زماني که استرس داشته باشيم. مثل مارمولک ها که از زير سنگي بيرون مي جهند، حشره اي را مي گيرند و دوباره با شتاب به جاي امن خود بازمي گردند، ما هم روشي روزمره را پيدا مي کنيم که کارآمد است و آن را وسواس گونه دنبال مي کنيم. ما مخلوقاتي عادتي هستيم؛ در نتيجه اين جاست که مفهوم جنون کاربرد پيدا مي کند. سرمايه گذاران بايد تمايل داشته باشند که نتايج خود را بررسي کنند و بپرسند: آيا روش من کارايي دارد؟ اگر اين طور نيست، چيزي بايد تغيير کند. برنامه سلامت ذهني سرمايه گذاران بايد دربرگيرنده شناسايي و تغيير عادات ناکارآمد باشد.چنين برنامه اي بايد به چه صورت باشد؟ موفقيت در سرمايه گذاري به کيفيت تفکر ما بستگي دارد. اين مهارتي است که سرمايه گذاران برتر از آن برخوردارند. مايکل جردن داراي مهارت هاي جسمي برتر بود (چابکي و قدرت ديد عالي)؛ ال مک فرسون زيبايي جسماني فوق العاده اي دارد؛ وارن بافت به دليل کيفيت تفکر خود، از مهارت هاي تصميم گيري برتر برخوردار است. چه اجزايي از تفکر بافت اين تصميمات برتر را مي سازند؟ او هم همان مطبوعات اقتصادي را مي خواند و همان مفاهيم مالي و سرمايه گذاري را مطالعه مي کند که بيشتر سرمايه گذاران مي خوانند؛ اما به نظر مي رسد او آن محتويات را برمي دارد و با آن ها، لازانياي بهتري درست مي کند. او چطور اين کار را انجام مي دهد؟