درباره‌‌ی موش (بازي در دو پرده و يك تابلو)

شهر شهر ترفنج است. نه تن از ساکنان، شهر را از شهروندان آن خريده‌اند. ترفنج شده است يک کشور‌ـ‌شهر ويژه. شهروندان هفت سال به بالا حق همشهريگري‌شان را گرفته و از شهر رفته‌اند. کساني هم فرزندان زير هفت سالشان را به حکومت جديد سپرده‌اند. لشگري از هفت سالگان نيز از گوشه و کنار جهان به ترفنج پيوسته‌اند. اين کشور‌ـ‌شهر بناست از آن پس! با «آيين فردي» اداره بشود. حق با فرد است حتي به قيمت محکوميت جمع. فرد را اجتماع بار مي‌آورد. جامعه است که جزئي از خودش يعني فرد را به هر گونه خطا وا مي‌دارد. از سوي ديگر، همزمان با آغاز نظام تازه، يک شهروند ترفنج که با در اختيار گذاشتن داوطلبان? جسم و جانش دارند روي موضوع بيمرگي آدميزاد تجربه مي‌کنند، وارث ثروتي نجومي مي‌شود. آن شهروند، به عنوان يک مومن به نظام، طي قراردادي ضبطي ثروت‌اش را در اختيار نظام تازه مي‌گذارد. هنگام ضبط قرار داد، وقتي نامش را مي‌پرسند مي‌گويد موش! و شغلش را؟ موش آزمايشگاهي! و ... موش در ميان آثار دراماتيک سرزمين ما، و بسا که در سلسل? آثار دراماتيک جهاني کاري‌ست يکه و يگانه، و پر از شگفتي. و پر از پرسش.

آخرین محصولات مشاهده شده