سارا مينوفسکي براي اولين بار براي مخاطبان جوان تر کتاب سيندرلا، از سري جديد و خنده دار خود، را نوشته است! در اين مجموعه در هر کتاب ، ابي و برادر کوچکترش يونس شب هنگام سراغ آينه جادوگري در زيرزمين خود مي روند و آينه آنها را درون يک افسانه متفاوت منتقل مي کند.در دومين ماجراجويي جادويي ، ابي و يونس در داستان سيندرلا قرار مي گيرند. اما پاي شکسته سيندرلا باعث مي شود که او نتواند کفش بلورين را بپوشد و يعني او هرگز طعم خوشبخستي را نخواهد چشيد. آيا ابي و برادرش مي توانند تا قبل از نيمه شب به او کمک کنند؟

آخ آخ! اين بار آينه ي جادويي، من و داداشم را انداخت توي داستان سيندرلا. ولي از شانس بد، چون سيندرلا پايش شکسته و حسابي ورم کرده، نمي تواند کفش شيشه اي را بپوشد؛ خب اين جوري هم که ديگر شاهزاده متوجه نمي شود سيندرلا دختر روياهايش است. همه اش هم تقصير ماست! ما دوتا بايد قبل از اين که ساعت دوازده بشود، براي کمک به سيندرلا راه حلي پيدا کنيم؛ وگرنه قصه ي سيندرلا هيچ وقت به خوبي و خوشي به آخر نمي رسد!