در مسئوليت پذيري ، براندن چهار هدف را مشخص مي کند: روشن کردن معني و پيامدهاي مسئوليت پذيري از خود به عنوان راهي براي زندگي و بودن در جهان. نشان دادن اينکه اين عمل يک فشار سنگين نيست بلکه منبع شادي و قدرت شخصي است. به اين نتيجه برسيم که ما خودمان را خلق مي کنيم - هويت خود را شکل مي دهيم - از طريق آنچه مي خواهيم مسئوليت آن را بر عهده بگيريم. و براي نشان دادن اينکه خود مسئوليت پذيري ، اعتماد به نفس و فردگرايي براي رفاه جامعه ما ضروري است. "" چه اهداف ما مربوط به مسائل شغلي و يا روابط عاشقانه باشد ، بايد درک کنيم که موفقيت و خوشبختي چه ارتباطي با خود ما دارند، مسئوليت. ما بايد بدانيم که چه چيزي به ما مربوط است و چه چيزي از عهده ما بر نمي آيد. ما بايد درک کنيم که استقلال با عمل فکري - يعني انتخاب نگاه کردن به جهان از طريق چشمان خودمان - و انتخاب آگاهانه ارزشهايي که ما را راهنمايي مي کند ، آغاز مي شود ، نه اينکه به طور منفعل آنها را از ديگران بپذيريم. مسئله خود مسئوليت پذيري ، به گفته براندن ، در دنياي مدرن فوريت هاي جديدي به دست آورده است ، که در آن کار ذهن جايگزين کار عضلات شده است. ساختارهاي اقتدارگرا و سلسله مراتبي جاي خود را به ساختارهاي ارتباطي بازتر و ارتباطي مي بخشند. مهارتهاي شناختي از اهميت ويژه اي برخوردار هستند. دنياي امروز به مردان و زناني نياز دارد که بتوانند و مايل به فکر کردن باشند ، خودمحور و خود مديريت باشند ، به مشکلات پيشروانه پاسخ دهند نه اينکه منفعلانه منتظر بمانند تا شخص ديگري "کاري را انجام دهد" ، مبتکر و متفکر باشد. وي در مسئوليت پذيري - هيجان انگيزترين اثر براندن - نه تنها اهميت شخصي و اجتماعي اعتماد به نفس بلکه مراحل خاصي را که با آن مي توان به دست آورد ، نشان مي دهد.