درباره‌‌ی تي‌ير تام (زمان سوم)

آن شمايل يگانه که پوزخندي ابدي به ملال زيستن زده بود و از وراي همه‌ي اينها بدون تفسير، انسان طراز نوين مدرنيته را با نيشخند مي‌نگريست، او که عبوسي ظاهري‌اش چنان بود که انگار هيچ‌گاه نخنديده، او که چروک‌هاي صورت و پيشاني‌اش، موهاي خاکستري و سفيدش و کشيدگي دست‌ها و پاهايش، همه‌وهمه جذابيتي انساني ولي منحصر به او داده بودند که همواره عکاسان بسياري دوست داشتند لحظه‌اي از حضور او را ثبت کنند؛ نشستن و ايستادنش، سکوت و حرف زدنش، دوستي و عشق ورزيدنش، جواني و پيري‌اش، ترکيب ايرلندي – فرانسوي‌‌اش و سرانجام احتضارش، تصوير ساموئل بکت نويسنده و روشنفکر را در اذهان، يکه و بي‌بديل کرده است. کتاب «ايستگاه آخر» روايت «ميليس بسري» از آخرين روزهاي بکت است، با حضور خود هنرمند در مقام راوي. راوي‌اي که پيرانه‌سر و شوريده‌حال، در آخرين روزهاي عمرش، در خانه‌ي سالمندان، مرگ را منتظر است و در انتظارش، لحظه‌هاي بسياري از زندگي‌اش را به ياد مي‌آورد. ايستگاه آخر، رماني کوتاه است با سه فصل که هرکدام حامل يک وقت، يک يادآوري‌ست در ذهن يکي از بزرگ‌ترين نمونه‌هاي مثالي نبوغ در همه‌ي اعصار؛ گويي ساموئل بکت، نشسته بر نيمکتي، خيره به درختي، درحال ديدن چيزهايي‌ست که توضيح چنداني برايشان نيست، درست مانند او که در «آخر بازي» به چيزي مي‌نگريست که نمي‌دانست چيست ولي همان چيز، سرانجام همه‌چيز بود!

آخرین محصولات مشاهده شده