دربارهی سرگذشت موسيقي ايران (سه جلد در يك جلد)
کمانچه را خوب مي شناختم. دختر عمه اي داشتم که شوهرش اين ساز را خوب مي زد. مردي بود مسن و فربه و با قامت متوسط و ريش هاي حنا بسته که دو زانو مي نشست و کمانچه زيبائي را که رويش صدف کاري و خاتم نگاري داشت به دست مي گرفت و مي نواخت. مي گفتند در جواني در دستگاه تعزيه شاهي بوده و صداي خوشي داشته. بعدها در نواختن کمانچه مهارت يافته؛ و در شمار نوازندگان دستگاه نايب السلطنه درآمده است. اما در اين موقع کار مرتبي نداشت و با اندوخته اي مختصر زندگي درويشانه اي مي کرد. با دختر عمه ام زياد به منزل ما مي آمد. کمانچه را هم در کيسه اي مي گذاشت و زير عبا مي گرفت و با خود مي آورد. ما نيز به آهنگ سازش بسيار مأنوس بوديم. از قدماي موسيقي بود که دستگاه ها را به تفضيل مي نواخت و به همايون علاقه بيشتري داشت. از انگشتانش صداي گرم پخته مطلوبي بيرون مي آمد و هنگامي که «همايون» مي زد، مثل اين بود که با آهنگ کمانچه اش نصيحت مي داد و اين موعظه خوش آهنگ در دل ها اثري عميق داشت چه همه سراپا گوش مي شدند. من نيز در گوشه اتاق مي نشستم و خيره به انگشتان ميرزا رحيم کمانچه کش مي نگريستم. آن ويولن زن و اين کمانچه کش اولين مربيان موسيقي من بوده اند.
كد كالا | 1218 |
ابعاد كتاب | 24 × 18 |
قطع كتاب | وزيري |
زبانها | فارسي |
تاريخ چاپ اول | 1389 |
انتشارات | صفي عليشاه |
نويسنده | روحالله خالقي |
تعداد صفحات | 516 |
نوع جلد | گالينگور |
تاكنون نظري ثبت نشده است.