درباره‌‌ی شب هزار و يكم (نمايشنامه)

"شب هزار و يکم" اثري است مشتمل بر سه نمايشنامه به قلم "بهرام بيضايي" که هر کدام از يک پرده تشکيل شده‌اند. پرده آغازين نمايش، داستان دختران جمشيد را با ضحاک روايت مي کند که از ديد "بهرام بيضايي" هزار و يک شب با آنها شروع مي‌شود. شهرناز و ارنواز داوطلبانه با ضحاک ازدواج مي‌کنند و او را هر شب با يک داستان به خواب مي‌سپارند تا يک جوان ديگر که مغزش، خوراک مارهاي ضحاک است، نجات يابد. اين ماجرا تا "شب هزار و يکم" ادامه مي‌يابد و سرنوشت روي ديگرش را به ضحاک نشان مي‌دهد. پرده‌ي دوم نمايش، روايتي است از يک ايراني که هزار و يک شب يا هزار افسان را به زبان عربي بازگرداني مي‌کند و توسط خليفه مورد خيانت قرار مي‌گيرد. "بهرام بيضايي" اين نمايشنامه را چنان ميخکوب‌کننده و مهيج نوشته است که نفس را در سينه‌ي خواننده حبس مي‌کند. سومين نمايشنامه داستاني است که رنگ و بوي نسبتا جديدي دارد و در خانه يک خان و همسرش اتفاق مي افتد. همسر او هزار و يک شب مي‌خواند اما خرافه‎‌هاي عصر مي‌گويند که زنان نبايد هزار و يک شب بخوانند وگرنه مي‌ميرند! زن که نامش روشنک است، خطر را به جان مي‌خرد و با خواندن هزار و يک شب، در انتظار مرگ خود مي‌نشيند اما او نيز شهرزادي ديگر است و در "شب هزار و يکم" اتفاق ديگري برايش رقم مي‌خورد. "شب هزار و يکم" شش زن را در روايت‌هايي که زنانش فعال هستند و براي سرنوشت خود تصميم مي‌گيرند، به تصوير مي‌کشد و "بهرام بيضايي" در بازآفريني کهن‌الگوي شهرزاد، قهرماناني جذاب و متمايز را وصف کرده است.

آخرین محصولات مشاهده شده