درباره‌‌ی ملكه‌ي سايه‌ها (سرير شيشه‌اي) بخش دوم جلد 4

قسمت هايي از کتاب مجموعه سرير شيشه اي 4 (بخش اول) (لذت متن) چيزي درون تاريکي منتظر بود. موجودي باستاني و بي رحم در سايه ها مي خراميد و ذهنش را زير تازيانه گرفته بود. موجودي که به جهان او تعلق نداشت و به اين دنيا آورده شده بود تا وجودش را با سرماي باستاي خود پر کند. در اطراف ذهنش هنوز حصاري وجود داشت که به موجود اجازه ي ورود نمي داد، اما هربار که او به حصار نزديک مي شد يا قدرتش را بر آن مي آموزد، حصار ضعيف تر مي شد. ديگر نمي توانست نام خودش را به ياد بياورد و...

آخرین محصولات مشاهده شده