دربارهی روزگار رنج كين ايرج (داستانهاي شاهنامه) جلد 6
دوران پادشاهي فريدون براي ايرانيان روزگاري سرشار از شادماني و سرور بود. ديوها که نمايندگان رنج، سياهي، تباهي و اندوه بودند در بند شدند تا مردم به کار و بار خود خشنود باشند. فريدون سه پسر داشت: سلم، تور و ايرج. او پس از آزمودن دانايي و توانايي پسران، سرزمين بزرگ پادشاهي خود را بين پسران تقسيم کرد. ايران و جانشيني پدر، به ايرج کوچکترين فرزند رسيد. اين بخشبندي از نگاه سلم، پسر بزرگ نادرست آمد، تور را با خود همراه کرد و بر پدر و ايرج شوريدند. فريدون دانست سلم و تور با ايرج سر جنگ و کين دارند، از ايرج خواست براي مبارزه آماده باشد، اما ايرج از پدر تمنا کرد به ديدار برادران برود و با آنها از در مهر و آشتي گفتوگو کند. او چندان بر اين خواسته پاي فشرد تا فريدون بهناچار پذيرفت. ايرج در ديدار با برادران گفت: از پادشاهي و جانشيني ميگذرد، اما برادران کينهجو، ناجوانمردانه ايرج مهرجو را کشتند و سر بريده او را براي پدر فرستادند.
كد كالا | 100579 |
زبانها | فارسي |
تاريخ چاپ | 1401 |
انتشارات | كتابسراي نيك |
قطع كتاب | رقعي |
ابعاد كتاب | 19 × 14 |
نويسنده | محسن دامادي |
تعداد صفحات | 133 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.