حرکت‌شناسي علم شناخت و بررسي ماهيچه‌ها، حرکت آنها و علل آن در موجودات زنده (به‌خصوص انسان) است. اولين بار در نيمه دوم قرن گذشته، حرکت‌شناسي با مطالعات دکتر جرج گودهارت که در حرکت‌شناسي کاربردي پيشگام است، مورد توجه قرار گرفت. او بعد از اينکه فهميد محرک‌هاي فيزيکي سودمندي مثل مکمل‌هاي غذايي مي‌تواند توان ماهيچه‌هاي خاصي را افزايش دهد و محرک‌هاي خاصي نيز مي‌تواند عضله را ضعيف سازد، اين علم را حرکت‌شناسي کاربردي ناميد. بدين معني که در سطح خيلي پايين‌تر از آگاهي ذهني، بدن "مي‌داند" که چه چيز برايش مفيد و چه چيز غيرمفيد است. مثال خوبي که بعدا در اين کتاب به آن اشاره خواهم کرد، مثال قندهاي شيميايي است که خواهيم ديد چگونه باعث ضعيف شدن عضله و مکمل‌هاي طبيعي باعث قوي شدن يک عضله خواهد شد. در اين جلد، دکتر هاوکينز نگرش‌ها ونتيجه سالها تحقيقات پربار خويش را با کشف انقلابي فيزيک و ديناميک خطي جمع‌بندي و مورد بررسي قرار داده است. براي اولين بار در غرب او نشان داده که نور سرد علم، آنچه را که عرفان و مقدسين، هميشه درباره نفس، خدا و ماهيت حقيقت مي‌گفتند را تائيد مي‌کند. چنين تصوري از هستي، ماهيت و الوهيت، حاکي از ارتباط انسان با علم معنوي است که توانايي منحصربه‌فردي براي خشنود ساختن روح و خرد انساني دارد. در اين کتاب نتايج معنوي بي‌شماري وجود دارد.