درباره‌‌ی چه كسي باور مي‌كند (رستم)

"چه کسي باور مي کند" رماني تحسين شده از "روح انگيز شريفيان" است که جوايز ويژه اي را براي وي به همراه داشته است. اين داستان درباره ي زني است که هر چه مي کند نمي تواند از زندگي مرفه خود لذت ببرد. او همسر مردي تحصيل کرده و ايده آل از ديدگاه جامعه مي شود و پس از ازدواج به خارج رفته و در کشورهاي مختلف سفر مي کند. او همچنين در خارج از کشور به تحصيل مشغول شده و صاحب فرزند نيز مي شود اما نه اين آسايش و رفاه و نه همسري که همواره از او پشتيباني مي کند، نمي تواند ذره اي او را به شوق آورده و خوشبختي را برايش به ارمغان بياورد. تنها چيزي که هنوز در ياد و خاطرش بارقه اي از نور اشتياق مي تاباند، رستم است؛ رستمي که سخت با خاطرات گذشته و دوران کودکي اش گره خورده است. اما رستم کيست؟ پسرکي با جثه ي نحيف که براي پادويي به خانه پدربزرگ راوي داستان "چه کسي باور مي کند" آورده شد و همه کاري انجام مي داد. از کارهاي پيش پا افتاده و دم دستي گرفته تا واکس زدن کفش، با وجود اينکه از بوي واکس بدش مي آمد و شاگردي در داروخانه ي پدر راوي، علي رغم اينکه به بوي داروها حساسيت داشت. حال که راوي تمام لحظاتش از ياد و خاطره ي رستم پر شده، حتي تنفر او را به تنفر شخصي خود تبديل ساخته؛ داروسازي خوانده تا بتواند بوي دارو را با ماده اي از بين ببرد و هرگز واکس نخريده و کفش هايش را واکس نمي زند. اين رمان نوستالژيک از "روح انگيز شريفيان"، روانشاسي مهاجرت و دغدغه هاي غربت را به خوبي به تصوير کشيده و دو نگاه مختلف به اين مساله را در"چه کسي باور مي کند" نمايش داده است. يک ديدگاه که با مسائل به شيوه اي منطقي برخورد کرده و ديگري که در ذهن و خيال دنبال راه حلي براي آنان مي گردد.

آخرین محصولات مشاهده شده