نمايشنامه اي سرشار از خشونت در باب ماهيت زندگي در شرايط التقاطي پست مدرن است. زندگي که حتي اعضا و جوارح بدن در آن تکه تکه مي شوند.
کارمايکل با يک چمدان پر از دست سفر مي کند. توبي دستي دارد که دوست دارد کارمايکل را با قيمت مناسب بفروشد. مريلين آرزو مي کند توبي هرگز آن دست را از موزه به سرقت نبرد. مرگ و زندگي در چنگال اوضاع است و سرنوشت توسط ديوانه ها و ديوانگان در اين بازي جديد کميک تاريک از نمايشنامه نويس تحسين شده مارتين مک دونا اداره مي شود. اين اثر انتقادي ماهيت زندگي روزمره آمريکايي ها را برملا مي کند ، وسواس ، تعصبات ، جنون ، وحشت ها و مهمتر از همه پوچي هايي را که مردم در زير آن مي خزند را آشکار مي کند.
مرد مرموزي به نام کارمايکل 27 سال است که در جستجوي دست چپ گمشده خود است. دو مرغ عشق متلاشي ، توبي و مريلين ، ادعا مي کنند که زائده قطع شده او را که مدتها پيش جدا شده ، در اختيار دارند و به دنبال دريافت پاداشي هستند که کارمايکل براي بازگشت آن پيشنهاد مي کند. يک کارمند هتل عجيب و غريب ، مروين ، در ميانه معامله قرار مي گيرد و حضور او تهديد به خراب کردن روند دادرسي مي شود.

بن برانتلي ، در نقد خود براي نيويورک تايمز خاطر نشان کرد که شخصيت هاي معمولي مک دونا "به طرز نگران کننده اي به نظر مي رسند مانند چهره هايي از يک کمدي معمولي کاپيتان هاليوود درباره کلاهبرداران عوضي و دهان ناپاک که مدام خودشان را لگدمال مي کنند ... نوعي خانه تفريحي هيجان انگيز و زننده که از او انتظار داريم ارائه شده است ، حداقل ما مجاز به گذراندن اوقات لرز در آن هزارتوي مبهم و ترسناک هستيم که در پشت پيشاني شيشه اي کارمايکل وجود دارد.