والتر بنيامين فيلسوف، منتقد فرهنگي و مقاله نويس يهودي آلماني بود. بنيامين يک متفکر التقاطي با ترکيب عناصر ايده آليسم آلماني، رمانتيسيسم، مارکسيسم غربي و عرفان يهودي، کمک هاي ماندگار و تاثيرگذاري به نظريه زيبايي شناسي، نقد ادبي و ماترياليسم تاريخي کرد. او با مکتب فرانکفورت ارتباط داشت و همچنين با متفکراني مانند برتولت برشت نمايشنامه نويس و گرشوم شولم محقق کابالا دوستي شکل داد. او همچنين با هانا آرنت، نظريه‌پرداز سياسي و فيلسوف آلماني از طريق ازدواج اولش با پسر عموي بنيامين، گونتر آندرس، ارتباط داشت. از شناخته شده ترين آثار بنيامين مي توان به مقالات «اثر هنري در عصر بازتوليد مکانيکي» (1935) و «تزهايي در مورد فلسفه تاريخ» (1940) و همچنين همين مقاله "متافيزيک جواني" اشاره کرد. کار اصلي او به عنوان يک منتقد ادبي شامل مقالاتي درباره بودلر، گوته، کافکا، کراوس، لسکوف، پروست، والسر و نظريه ترجمه بود. در سال 1940، بنيامين در سن 48 سالگي در پورتبو در مرز فرانسه و اسپانيا در حالي که تلاش مي کرد از ورماخت متجاوز فرار کند، خودکشي کرد. اگرچه در طول زندگي اش تحسين عمومي از او دريغ شد، دهه هاي پس از مرگ او شهرت پس از مرگش را به دست آورد. در سال 1932، در جريان آشفتگي قبل از تصدي پست صدراعظم آلمان توسط آدولف هيتلر، بنيامين براي چند ماه آلمان را به مقصد جزيره اسپانيايي ايبيزا ترک کرد. او سپس به نيس نقل مکان کرد و در آنجا به فکر کشتن خود افتاد. با درک اهميت اجتماعي سياسي و فرهنگي آتش سوزي رايشستاگ (27 فوريه 1933) به عنوان تصرف واقعي قدرت کامل توسط نازي ها در آلمان، و سپس با آزار و اذيت بعدي يهوديان، به پاريس نقل مکان کرد، اما قبل از انجام اين کار به دنبال سرپناهي رفت. در خانه برتولت برشت مدتي را ماند. با تمام شدن پول، بنجامين با ماکس هورکهايمر همکاري کرد و از موسسه تحقيقات اجتماعي بودجه دريافت کرد و بعدا براي هميشه به تبعيد رفت. او در پاريس با ديگر هنرمندان و روشنفکران آلماني پناهنده آشنا شد. او با هانا آرنت، رمان نويس هرمان هسه و آهنگساز کرت ويل دوست شد...