دربارهی صدق در فلسفهي تحليلي
صدق يکي از بنياديترين مسائل فلسفه است که از ديرباز ذهن فيلسوفان را به خود مشغول کرده است. عدهاي از فيلسوفان معتقدند که صدق ماهيت مشترک ميان هم? گزارههاي صادق است و همين امر مشترک است که گزارهها را صادق ميکند، بنابراين بايد به دنبال همين امر مشترک بود. بوده و هستند فيلسوفاني که از اين منظر به صدق نگريستهاند؛ نظريههاي معرفتي صدق چه از نوع مطابقت کلاسيک آن و چه از نوع ارجاع علّي آن، محصول چنين رويکردي است. ويتگنشتاين و پيروان مشي تارسکي در بحث ارجاع و دلالت، نظريههاي خود را بر همين اساس سامان دادهاند. اما عدهاي ديگر از فيلسوفان اساسا به وجود ماهيت مشترک بين گزارههاي صادق معتقد نيستند. به نظر اينان، صدق يک ابزار منطقي است که صرفا کارکرد زباني دارد. نظري? زيادگي اظهار صدق که از سوي فرانک رمزي مطرح شده است و نظري? نقلقولزدايي که از آن ويلارد ون اورمان کواين و هارتري فيلد است و نظريه حداقلي صدق (کمينهگرايي) که متعلق به پال هارويچ است، همگي از نوع نظريههاي تقليلي هستند که محمول صدق را چيزي بيش از ادات منطقي نميدانند.
کتاب «صدق در فلسف? تحليلي» يکي از بهترين کتابهايي است که تاکنون در باب صدق نوشته شده است و تلاش دارد نظريههاي سنتي و معاصر صدق را با بيان صريح و مستدل ضعفها و قوتهاي هر نظريه مورد بررسي قرار دهد.
كد كالا | 100442 |
قطع كتاب | رقعي |
ابعاد كتاب | 21 × 14 |
زبانها | فارسي |
انتشارات | هرمس |
تاريخ چاپ | 1402 |
نويسنده | چيس رن |
مترجم | شيرزاد گلشاهي کريم |
تعداد صفحات | 249 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.