داستان رمان سيماي زني در ميان جمع که توسط کميته ي جايزه ي نوبل، سرآمدترين اثر هاينريش بل معرفي شده است، مانند مستندي پرتعليق روايت مي شود. راوي بي نام و نشان رمان از طريق يک سري گفت و گوهاي پرتنش، داستان گذشته و حال يکي از جذاب ترين شخصيت هاي هاينريش بل، زني مرموز به اسم لني فايفر را تعريف مي کند که در جنگ، همسرش را از دست داده است و با مشکلات فراواني دست و پنجه نرم مي کند. رمان سيماي زني در ميان جمع، تصويري خلاقانه و طعنه آميز از اثرات دوران نازي بر گروهي از مردم عادي، به مخاطب ارائه مي کند. نويسنده ي اين اثر با درهم آميختن داستان هاي شخصيت هايي متنوع و گوناگون، به کاوشي در راه هاي اغلب عجيب و هميشه انساني افرادي دست مي زند که در تلاش اند تا در دنيايي آکنده از ديوانگي هاي سياسي، پوچي و زوال به زندگي خود ادامه دهند. در کانون رمان سيماي زني در ميان جمع، زني قرار دارد که رابطه ي عاشقانه ي پنهاني اش با يک اسير اهل شوروي، زندگي اش را همزمان تهديد و قابل تحمل مي کند. همچنان که راوي با کساني که فايفر را مي شناختند، مکالمه مي کند، داستان هايشان مانند جورچيني خيره کننده و با طنزي غني در کنار هم قرار گرفته و نويد دنياي سالم تري را مي دهند. به طور کلي، اين اثر تلاش دارد هم با قسمتي از تاريخ روبه رو شود و هم، زياده روي در کسب مال و منال موجود در جامعه ي معاصر را تقبيح کند.