من مي دانم که براي هر چيز دليلي وجود دارد. شايد در لحظه وقوع يک رويداد روشن بيني و بصيرت درک علت را نداشته باشيم، اما به ياري گذشت زمان و بردباري بر ما روشن خواهد شد». «هيپنوتيزم ابزار شگفت آوري است که به بيمار کمک مي کند حوادث فراموش شده در گذشته هاي دور را به خاطر آورد. هيچ راز و رمزي ندارد. فقط قرار گرفتن در وضعيت تمرکز فشرده است». «طبق نوشته اغلب محققين، ارواح تمايل دارند که در گستره چندين زندگي به صورت گروهي، مکررا به جسم بازگردند و به سرنوشتشان عمل کنند، ديوني را که به ديگران و به خودشان دارند ادا کنند و درس را بياموزند». «درمانگر بايد يک لوح سفيد باشد. تابلوي نانوشته اي که بيمار بتواند احساسات، افکار و رفتارهايش را روي آن منعکس کند. آنگاه درمانگر مي تواند اين ها را تحليل و بررسي کند و ميدان ذهن بيمار را وسعت بخشد». «کساني که به دستورات مذهبي عمل مي کنند، از همه ما نزديک تر شده اند، چون آنها پيمان پاک دامني و اطاعت بسته اند. آن ها بسياري چيزها را کنار گذاشته اند، بي آنکه چشمداشتي داشته باشند. بقيه ما در قبال رفتارهايمان خواهان پاداش و جايزه ايم... درحالي که پاداشي در کار نيست، نه آن پاداشي که موردنظر ماست. پاداش در انجام خود آن کار است، منتها انجام بي چشمداشت، انجام بدون خودخواهي». «به ياد مکالمات اتفاقي و کم اهميتي افتادم که هنگام جراحي، زماني که بيمار بيهوش بود، در مي گرفت. با ياد شوخي ها، کلمات رکيک، مجادله ها و بداخلاقي هاي جراحان افتادم. بيماران در سطح ناخودآگاهشان چه شنيده بودند؟ چه مقدار از آن مکالمات ثبت شده و پس از بيداري بر افکار و احساسات، ترس ها و اضطراب هاي بيمار تأثير گذاشته بود. حرف هايي که در طول جراحي گفته شده بود تا چه حد بر مرحله پس از جراحي بيمار در اتاق ريکاوري تأثير مثبت يا منفي گذاشته بود.