"قتل در خانه کشيش" نخستين اثر از مجموعه داستان هاي "خانم مارپل" است که بانوي معماهاي پليسي، "آگاتا کريستي" آن را در اوج قدرت قلم خود به نگارش درآورده است. "سنت مري ميد" شهري است خاموش که اغلب اتفاق خاصي در آن رخ نمي دهد. با اين حال بانوان شهر سر از کار همه در مي آورند و پيرامون آن شايعه پراکني مي کنند. داستان از زبان "لئونارد کلمنت" کشيش شهر روايت مي شود که ظاهرا مردي صادق، مهربان و گاهي بيش از اندازه جدي و بي احساس است. وي همسري دارد به نام "گريسلدا"؛ که به نظر مي رسد خيلي بانوي مناسبي براي خانه کشيش محسوب نمي شود. "گريسلدا" نه مي شورد و نه مي پزد، مرتب کشيش را عصباني مي کند اما حقيقتا او را دوست دارد و کشيش هم با وجود اختلاف سني زيادي که بين آنها وجود دارد، از ته دل عاشق "گريسلدا" است. يک شب "لئونارد کلمنت" به خانه کشيشي بر مي گردد، اما در آن جا کسي منتظرش نيست به جز جسد "کلنل پروتر" که به قتل رسيده است. "کلنل پروتر" شخصيت محبوبي در شهر به حساب نمي آمد و کسي از مرگش ناراحت نمي شد؛ اما با توجه به شخصيت منفور او، ممکن است افرادي بوده باشند که بخواهند او را به قتل برسانند. پليس دست به کار مي شود اما چيزي جز پيچيدگي بر معماي پرونده ي "قتل در خانه کشيش" نمي افزايد. خوشبختانه شهر، "خانم مارپل" را دارد و او با چشمان تيز و ذهن کنجکاوش شروع به پيگيري "قتل در خانه کشيش" مي کند. حالا بايد ديد "خانم مارپل" در نخستين معماي قتل خود که به قلم "آگاتا کريستي" ايجاد شده، چگونه عمل مي کند.