درباره‌‌ی تاثير تكنولوژي بر بيان سينمايي

نقل مشهوري‌ست که روزي سر صحنه‌ي فيلمبرداري فيلمي از «جان فورد» باران شديدي درگرفت. از فيلمساز بزرگ همه‌ي دوران‌ها پرسيدند: «با اين باران چه کار کنيم؟ از چه چيزي فيلم بگيريم؟» فورد پاسخ داد: «از باشکوه‌ترين چيز جهان؛ چهره‌ي انسان». نماي نزديک يا کلوزآپ، همان امکاني بود که قاب کردن صورت انسان يکي از دستاوردهاي رفيعش بود و اين ممکن نمي‌شد جز رسيدن به تکنولوژي لازم در فيلمبرداري و فهم چگونگي به‌کار بردنش براي رسيدن به چيزي که به آن مي‌گوييم «هنر سينما». به‌واقع تاريخ سينما، تاريخ تکنولوژي هم هست، هرچند با تفاوتي محسوس که بايد در مسير فهم ماجراي تکنولوژي و سينما به آن رسيد. همان‌طور که «پل شريدر» در کتاب «تأثير تکنولوژي بر بيان سينمايي» توضيح داده، تکنولوژي و ابزارهايي که در اختيار سينما قرار داده مادامي ارزش دارند که به بيان سينمايي منجر شوند و نه آن‌گونه که امروز به‌طور مثال در استفاده‌ي مفرط از نماي کلوزآپ در آثار تلويزيوني و سينمايي مي‌بينيم با اين بهانه که: «چه‌طور مي‌خواي اين بازيگرها رو روي صفحه‌ي آيفن نشون بدي؟ خب، بايد به چهره‌هاشون نزديک بشي ديگه.» ازهمين‌روست که خواندن درس‌گفتارهاي دانشگاه کلمبياي شريدر، به ما کمک مي‌کند که تفاوت اينها را دريابيم و به تأثير تکنولوژي بر بيان سينمايي فکر کنيم و اينکه چطور براي سينماگر بودن و يا در بيان بهتر هنرمندبودن، بايد هنر سينما را فهم کرد و ياد گرفت تا بتوان از تکنولوژي در مقام ابزار کار، استفاده‌ي درست کرد تا منتج به خلق اثر هنري شود.

آخرین محصولات مشاهده شده