کتاب جنگي که نجاتم داد، رماني ماجرايي نوشته ي کيمبرلي بروبيکر بردلي است که اولين بار در سال 2015 به انتشار رسيد. آدا، دختري نه ساله با پاهاي معلول است که هيچ وقت خانه ي کوچکش را ترک نکرده است. مادر آدا، آنقدر از معلوليت دخترش احساس خجالت و تحقير مي کند که اجازه نمي دهد او از خانه خارج شود. به همين خاطر، زماني که قرار مي شود جِيمي، برادر کوچکتر آدا، براي فرار از خطرات جنگ از لندن خارج شود، آدا حتي يک لحظه هم وقت تلف نمي کند و براي پيوستن به جيمي، مخفيانه از خانه خارج مي شود. به اين شکل، ماجراجويي جديد آدا و همچنين سوزان اسميت، زني که مجبور مي شود مراقب اين دو بچه باشد، آغاز مي شود. همزمان با اين که آدا به خود ياد مي دهد که چگونه سوار اسب شود، چگونه بخواند و مراقب جاسوس هاي آلماني باشد، به تدريج اعتماد کردن به سوزان را هم مي آموزد و سوزان هم رفته رفته، عاشق آدا و جيمي مي شود. اما گذشته از همه ي اين ها، آيا رابطه ي ميان اين سه شخصيت به اندازه اي محکم هست که آن ها را در طول جنگ در کنار يکديگر نگه دارد؟