درباره‌‌ی زيبايي‌شناسي زندگي روزمره

به خورشيد، ماه، ستاره ها، زمين و آنچه در آن است بنگرد و بخواهد از آنها بزرگترين چيزها را پديد آورد يعني شي سرمدي را بيافريند، چيزي بزرگتر از آن چيزي که خداوند خود آفريده است. مقدمه بنيان اين نوشتار بر اين پيش فرض استوار است که هنر پاپ به مانند همه جنبش هاي هنري ديگر از آبشخوري فلسفي سيراب است و بر متافيزيکي تکيه داده که، در آن صورت نويني از روابط آدميان تعريف شده است. در اين متافيزيک ديگر گونه اکثريت ناآگاه در پيش زمينه صحنه حيات اجتماعي حاضرند، صحنه اي که تا پيش از اين جولانگاه کساني بود که نخبگان ناميده مي شدند. در اين وضعيت و متافيزيک جديد، بر خلاف متافيزيک هاي نخبه باور پيشين، به کودکان، سالخوردگان و کساني که قواي دماغي چنداني ندارند جايگاهي خاص اختصاص يافته است. در فصل اول به صورت بندي معنا و اقسام تجربه از نظر ديويي پرداخته ام و فصل دوم، به مثابه نتيجه منطقي فصل اول، تجربه زيبايي شناسانه را در قلب زندگي روزمره جاي مي دهد و از آن در مقابل همه ديدگاه هاي نخبه گرايانه دفاع مي کند. فصل سوم، شامل نقد بنياديني است که ديويي به تفکر دو آليستي وارد کرده است. در فصل چهارم، از طريق تحليلي گفتماني، ديدگاه هاي مختلف و معارض با تلقي ديويي از هنر مورد ارزيابي قرار مي گيرد. فصل پنجم نيز به بررسي عناصر موجود در هنر پاپ و تطبيق آن با انديشه هاي ديويي اختصاص يافته است و...

آخرین محصولات مشاهده شده