درباره‌‌ی در بيروت دريايي نيست

قسمت هايي از کتاب در بيروت دريايي نيست (لذت متن) همچنان مثل گلوله‏ اي سرگردان در خيابان‏ها جولان مي‏دهم. و بيروت به هنگام غروب، يک کولي است که با آواز پر هياهوي افسارگسيخته ‏اي به جنگ ملال مي‏رود، و من چشم? کوچکي در اين درياي هياهو هستم که حس مي‏کنم با عابران هم ‏آواز مي‏شوم، با موج گذرايشان مي ‏آميزم، در صداي بوق ماشين‏هايي که به‏ سرعت عبور مي‏کنند منفجر مي شوم، با فريادي که گلويم را پاره کرده و سکوت را مي‏درد…

آخرین محصولات مشاهده شده