درباره‌‌ی كلاس تشريح دكتر تولپ

هنر در سده‌ي هفدهم شورشياني را به‌خود ديد که مانند هيچ زماني پيش‌از‌آن نبودند؛ هنرمنداني نظير باروميني، برنيني، روبنس و رامبرانت، ديگر آن مومنان گذشته نبودند و هيچ ابايي از نمايش شدّت‌هاي ذهني و ميل‌ورزي بر بستر آثارشان نداشتند. دوران باروک بدعت‌هايي را موجب شد که به‌عينه تاريخ را دو شقه کرده و الزام به پيروي از سبک‌پردازي ريشه‌هاي هلني را مردود مي‌کرد. نمونه‌ي مثالي رامبرانت چنان يگانه است که مي‌توان گفت نورپردازي و ميزانسن سينمايي و درعين‌حال فاصله‌گذاري برشتي، شايد بيش‌از هرکس و هرچيزي ريشه در نقاشي‌هاي او دارند! ازهمين‌روي وقتي ويسنده‌اي به سراغ او مي‌رود، ذوق خواندن روايتي نوتر از نو نيز به سراغ ما مي‌آيد! کتاب «کلاس تشريح دکتر تولپ» روايتي پلي‌فونيک از جهان دروني و بيرون شاهکاري‌ست که رامبرانت جوان در آغاز راه نقاش‌‌شدنش خلق کرده‌است. بهت‌آوري داستان آن‌جاست که مي‌دانيم مردي محکوم به اعدام قرار است برابر چشمان پزشکان و دستياران، نقاش و فيلسوف تشريح شود و جز اينان، معشوقش نيز يکي ديگر از راويان شرحه‌شرحه کردن اوست. دکارت فيلسوف براي فهم روح بشري آمده، علماي پزشکي براي شناخت رگ و گوشت و استخوان و نقاش جوان مأمور ثبت و ضبط است و شايد به همين دليل حضور او ازهمه حاضرتر است، چراکه حتا خود رمان «کلاس تشريح دکتر تولپ» نيز هيچ‌گاه بدون ثبت و ضبط حيرت‌انگيز نقاش هلندي، نوشته نمي‌شد؛ حال مي‌توانيم به نقاشي بازگرديم، به حالت چهره‌‌ها، فرم دست‌ها و سويه‌ي چشم‌ها و از لابه‌لاي آن روايت رمان «نينا سيگل» را دريابيم و با دهشت و اعجاب عظيم و خواندني‌اش همراه شويم.

آخرین محصولات مشاهده شده