درباره‌‌ی عشق و زباله

«عشق و زباله» در بسياري از نقدها با رمان بزرگ «سبکي تحمل ناپذير هستي» نوشته ي «ميلان کوندرا»، هم وطن «ايوان کليما»، قياس شده است. البته که اين قياس از جنبه هايي که مربوط به عشق، سياست و تنهايي انسان مدرن مي ‎شود، درست است، ولي خب دوستداران «ايوان کليما»، شيفته ي نگاه ويژه و منحصربه فرد او به عشق، وضعيت هاي سياسي – اجتماعي و گزندگي لحن و زبانش هستند. البته علاوه بر همه ي اين ها، دلبستگي و شيفتگي کليما به «فرانتس کافکا» مسئله اي ست که همواره در آثار او نمود دارد. «عشق و زباله» نه فقط شخصيتي از جنس شخصيت هاي کافکا را در خود دارد، بلکه خود کافکا و زندگي شخصي اش نيز در زندگي و منظر شخصيت اصلي رمان به جهان، نمود دارد. شخصيتي با تلاش ها، درماندگي ها و مصائب زيستن در اجتماعي که هيچ راهي براي ارتباط و گفت وگو در آن وجود ندارد. اجتماعي که آدم ها در تراژدي هاي شخصي خودشان غرق شده اند. ناکامي، عنصر اساسي زيست قهرمان داستان «عشق و زباله» را تشکيل مي دهد. ناکامي در دوست داشتن به طريقي که مي خواهد، او را از عشقش و خانواده اش دور مي کند و اين دوري را پاياني نيست چون حاصل تعمق در اين ناتواني است! کليما در «عشق و زباله» با اتکا به واقعيت انساني و زندگي اجتماعي اش، موفق مي شود گرما و روحي انساني را جلوه دهد که براي رماني کافکايي اعجاب انگيز است.

آخرین محصولات مشاهده شده