درباره‌‌ی معبد سكوت

در بين شرايط اوليه اي که قبل از همکاري باآنان، به ما ارائه شد، اين خواهش را نيز از ما کردند که: مي بايست تمام اتفاقات و حوداثي را که شاهد آن ها مي شديم، بدون کوچکترين ترديدو بدبيني، مي پذيرفتيم. ما اجازه نداشتيم هيچ سئوالي بپرسيم مگر آن که در بطن موضوع راه مي يافتيم و يا قبلا، آموزشهايي در اين زمينه دريافت کرده بوديم.ما بايستي در کنار آنان،از يک زندگي مشترک و روزمره برخوردار مي شديم و درواقع پس از حضور دائمي درکنار آنان، به خود اجازه مي داديم و سئوالي مطرح مي کرديم. ما بايستي در کنار«استادان»زندگي مي کرديم، به هرکجا که آن ها مي رفتند، مي رفتيم و خودمان با کمک چشم و عقل و ديده. وقايع را به عين مشاهده و از نزديک باآن ها برخورد مي کرديم.ما اجازه داشتيم تا آن جا که دوست داشتيم و برايمان ميسر بود، در کنار آنان بمانيم؛ هرنوع پرسشي که به ذهنمان راه مي يافت از آنان سئوال کنيم و تا آن جا که ميل داشتيم هر آن چه را که به عين مي ديديم، با دقت مورد بررسي قرار داده و به ژرفاي آن مي رسيديم. تا به پاسخي مناسب با نتايج، و به راه حلي باب ميلمان دسترسي پيدا مي کرديم. سپس آزاد بوديم که هرآنچه را که ديده و شنيده بوديم، به عنوان واقعيتي انکارناپذير ويا توهماتي خيالي در نظر پنداريم.

آخرین محصولات مشاهده شده