کتاب " يک مرد" شرح حال و يک شبه زندگي نامه درباره "الکساندروس پاناگوليس" است که به شکل رمان نوشته شده است. "اوريانا فالاچي" با پاناگوليس رابطه اي به شدت عاشقانه داشت ".يک مرد" داستان زندگي "الکساندروس پاناگوليس" ، مبارز سياسي است که پس از ترور نافرجام پاپادوپولس ديکتاتور يوناني به مرگ محکوم مي¬ شود؛ اما اعتراضات سراسري به تغيير حکم او به حبس ابد مي ¬انجامد . "اوريانا فالاچي" از اين رمان استفاده مي کند تا ديدگاه خود، مبني بر اينکه پاناگوليس ، توسط يک توطئه گسترده ترور شد را بيان کند ، ديدگاهي که توسط بسياري از يونانيان مشترک است. داستان "يک مرد" با تلاش دانشجوي جوان مهندسي ، "الکساندروس پاناگوليس" ، براي کشتن جورجيوس پاپادوپولوس ، ديکتاتور يونان آغاز مي شود. علي رغم اقدامات احتياطي متعدد ، حمله به شکست منجر مي شود و الکساندروس دستگير شده ، شکنجه مي شود و سپس به اعدام محکوم مي شود. در ماه هاي بعد ، اين حکم چندين بار به تعويق افتاد و سرانجام هرگز اجرا نشد ، زيرا در اين ميان ، در يونان و کشور هاي ديگر ، پرونده ي وي توجه برخي از رسانه ها را به خود جلب کرده بود و کشته شدن الکساندروس منجر به آسيب جدي به چهره رژيم مي شد. در دوران حبس ، وي چندين بار براي فرار از زندان بوياتي ، جايي که در آن محبوس بود ، تلاش کرد. اما همه ي تلاش ها به شکست انجاميد. در دو سال آخر حبس ، او در سلولي زنداني بود که مخصوص او ساخته شده بود( دقيقا به دليل شکل و اندازه آن شبيه به يک قبر کوچک بود) و "آرامگاه" ناميده مي شد. پس از گذشت چندين سال، در پي عفوي که براي وي در دموکراسي جعلي و در حال سقوط رژيم پاپادوپولوس صادر شد ، آزاد شد. چند روز بعد او با "اوريانا فالاچي" ملاقات مي کند که براي مصاحبه با وي ،به ملاقات او رفته بود. پس از آن ملاقات ، داستان عشق آن ها شروع مي شود و تا زمان مرگ وي ادامه مي يابد.