رمان «صورت پنهان» نوشته‌ي «اعظم فرخزاد» است. فرخزاد داستان‌نويس معاصر است که فعاليت حرفه‌اي خود را از سال 1380 آغاز کرده است. «قانون و قدرت»، «هانا»، «پيوند سايه‌ها»، «هديه شاهزاده»، «هايدا»، «افسانه»، «سايه‌هاي عشق» و «نازبانو گمشده ناصرالدين شاه» عنوان‌هايي از آثار اوست. سرنوشت دختري به نام نسترن دستمايه‌ي رمان صورت پنهان است. نسترن دبير هنر است و از جواني دچار بيماري روحي از شاخه‌ي اسکيزوفرني است. او دچار توهماتي مي‌شود که در طول داستان اتفاق‌هايي را براي خودش و ديگر شخصيت‌هاي داستان رقم مي‌زند. در بخشي از داستان صورت پنهان مي‌خوانيم: «حياط بزرگ دبيرستان از صدا و هياهوي دختران پر بود. دخترها برخي با شرم و برخي با شيطنت دستي به سر و صورتشان مي‌کشيدند و حرف‌هاي محبت‌آميز مي‌زدند. نسرين ميان اين دختران شاد و خندان صحبت مي‌کرد و به خواسته‌هايشان، ملايم جواب مي‌داد،کمي دورتر نسترن با قيافه آرام و زيبايش به ديوار تکيه داده و در اطرافش کسي ديده نمي‌شد. اين قدر که دختران دانش‌آموز به اين دبير فيزيک چسبيده و علاقه‌شان را اظهار مي‌کردند از آن يکي دبير هنرشان که خواهر همين دبير فيزيکشان بود غافل بودند و گاه با احتياط سلامي داده و رد مي‌شدند زيرا او با اينکه دبيري متين و آرام بود ولي هميشه قيافه گرفته‌اي داشت و با بچه‌ها نمي‌جوشيد و در کلاس به جز صحبت‌هايي که راجع به درس بود صحبت ديگري نداشت.