درباره‌‌ی عشق نامرئي

اريک-امانوئل اشميت نويسنده سه مجموعه اي درخشان از داستان هاي کوتاه است .موضوع او در اين داستانها به ندرت تغيير مي کند: خوشبختي چيست و چگونه مي توانيم به آن دست يابيم؟ در اين آخرين مجموعه ، دو عاشق جوان مخفيانه عاشق کودکي هستند که هرگز قادر به داشتن آنها نخواهند بود. يک پزشک محترم و بازمانده از اردوگاه هاي کار اجباري نازي ها به لطف عشق به يک سگ مومن ، آرامش دروني پيدا مي کند. يک مرد همسر خود را از طريق خاطرات شوهر اول زن دوست دارد. و مادري وقتي عشق را کشف مي کند کسي سعي مي کند که فرزندش را از او بگيرد.. و سرانجام ، دو نفر مي فهمند که عشق زندگي خود را از دست داده اند وقتي خود را از طريق چشم يک دختر جوان بيمار مي بينند. عشق آسان نيست ، و هميشه يافتن آن آسان نيست. در بعضي مواقع ، موظف است که هنجارهاي اجتماعي را دور بزند و بدين ترتيب آنها را دگرگون کند. بايد خواسته شود، جسته شود و مورد دفاع قرار گيرد. ما نمي توانيم بدانيم زندگي چه چيزي را براي ما کنار گذاشته است . ، اما مي دانيم که هرچه که باشد ، تنها در صورت آنکه روي بال عشق متولد شود ، معني دار خواهد بود. داستانهاي اشميت به ما يادآوري مي کند که اين واقعيت چقدر صادق است.

آخرین محصولات مشاهده شده