دربارهی زيباشناسي عكاسي
اگر عکس و تصوير مفهوم به حساب مي آيند، پس بايد بتوان آن ها را همچون هر مفهوم ديگري تجزيه و تحليل نمود. تجزيه و تحليل مفاهيم، يکي از مهم ترين عملکردهاي فلسفه به شمار مي رود و در کتاب "زيباشناسي عکاسي"، تلاشي از جانب "فرانسوا سولاژ" صورت گرفته تا مفاهيم عکس و عکاسي را در فلسفه تحت بررسي قرار دهد. اما اين تجزيه و تحليل ممکن است در قالب سوالات و تلاش براي پاسخ به اين سوالات ارائه شود.
بنيادي ترين مساله در کتاب "زيباشناسي عکاسي"، آناليز و توضيح ارتباط ميان عکاسي و واقعيت است. ابداع عکاسي پس از اختراع دوربين، سبب شد تا بسياري خيال کنند که بالاخره ابزاري يافته اند که با آن مي توانند واقعيت را به دام بندازند و واقعيت زيرک و گريزان، ديگر در يک چشم به هم زدن اسير مي شود. "فرانسوا سولاژ" اين ديدگاه را با تکيه بر ايدئولوژي واقعيت مورد انتقاد قرار داده و آن را از اساس فاقد اعتبار خوانده و بحث مي کند که عکاسي نه تنها در به دام انداختن واقعيت شکست مي خورد بلکه ساده لوحانه است اگر چنين انتظاري از عکاسي داشته باشيم. در عوض "فرانسوا سولاژ" معتقد است، فايده ي عکاسي در اين بوده که واقعيت را مدام مورد سوال قرار مي دهد و سوال فلسفي مشهور را که مي پرسد: چيزها چيستند؟ در زندگي روزمره به رخ مي کشاند. ما در طول روز يا از چيزهاي مختلف استفاده مي کنيم يا آن ها را ناديده مي گيريم؛ حالا به لطف عکاسي ما متوجه مي شويم که چقدر چيزها را نديده ايم و نسبت به جهان بي تفاوت بوده ايم و به اين شکل همه چيز در برابر ديدگان ما قرار مي گيرد. اين مفهوم "زيباشناسي عکاسي" است.
"زيباشناسي عکاسي"، نتيجه ي انديشه هاي فلسفي، روانکاوانه و زيبايي شناسانه در عکاسي است. اين تاملات سه سوال اصلي را ايجاد کرده اند که مي پرسد: از نگاه کردن به يک عکس به چه چيز دست مي يازيم؟ از چه چيزي عکس مي گيريم؟ و شايد مهم تر از همه اينکه چرا عکس مي گيريم؟ "فرانسوا سولاژ" سوال اول را در پس زمينه ي کتاب "زيباشناسي عکاسي"، مطرح مي کند.
بنيادي ترين مساله در کتاب "زيباشناسي عکاسي"، آناليز و توضيح ارتباط ميان عکاسي و واقعيت است. ابداع عکاسي پس از اختراع دوربين، سبب شد تا بسياري خيال کنند که بالاخره ابزاري يافته اند که با آن مي توانند واقعيت را به دام بندازند و واقعيت زيرک و گريزان، ديگر در يک چشم به هم زدن اسير مي شود. "فرانسوا سولاژ" اين ديدگاه را با تکيه بر ايدئولوژي واقعيت مورد انتقاد قرار داده و آن را از اساس فاقد اعتبار خوانده و بحث مي کند که عکاسي نه تنها در به دام انداختن واقعيت شکست مي خورد بلکه ساده لوحانه است اگر چنين انتظاري از عکاسي داشته باشيم. در عوض "فرانسوا سولاژ" معتقد است، فايده ي عکاسي در اين بوده که واقعيت را مدام مورد سوال قرار مي دهد و سوال فلسفي مشهور را که مي پرسد: چيزها چيستند؟ در زندگي روزمره به رخ مي کشاند. ما در طول روز يا از چيزهاي مختلف استفاده مي کنيم يا آن ها را ناديده مي گيريم؛ حالا به لطف عکاسي ما متوجه مي شويم که چقدر چيزها را نديده ايم و نسبت به جهان بي تفاوت بوده ايم و به اين شکل همه چيز در برابر ديدگان ما قرار مي گيرد. اين مفهوم "زيباشناسي عکاسي" است.
"زيباشناسي عکاسي"، نتيجه ي انديشه هاي فلسفي، روانکاوانه و زيبايي شناسانه در عکاسي است. اين تاملات سه سوال اصلي را ايجاد کرده اند که مي پرسد: از نگاه کردن به يک عکس به چه چيز دست مي يازيم؟ از چه چيزي عکس مي گيريم؟ و شايد مهم تر از همه اينکه چرا عکس مي گيريم؟ "فرانسوا سولاژ" سوال اول را در پس زمينه ي کتاب "زيباشناسي عکاسي"، مطرح مي کند.
كد كالا | 86963 |
تاريخ چاپ اول | 1399 |
ابعاد كتاب | 21 × 14 |
زبانها | فارسي |
انتشارات | چشمه |
قطع كتاب | رقعي |
نويسنده | فرانسوا سولاژ |
مترجم | محمدرضا ابوالقاسمي |
تعداد صفحات | 446 |
نوع جلد | شوميز |
تاكنون نظري ثبت نشده است.