کتاب دلبستگي ها در قلب خانواده اي از ماجراجويان آلماني که به بوليوي تبعيد شدند به فروپاشي تدريجي خانواده اترل مي پردازد، خانواده اي عجيب از ماجراجويان که پس از شکست آلمان در جنگ جهاني دوم، تصميم گرفتند به بوليوي تبعيد شوند. در اين سرزمين هاي عجيب و غريب است که هانس ارتل، رئيس خانواده، قصد دارد به روياي بزرگ شهر گمشده اينکاها که در جايي غيرقابل دسترس که در جنگل آمازون پنهان شده است، دست يابد. نه همسرش و نه سه دخترش از واهي ها و غيبت هاي دست نيافتني اين پدر کاشف سالم بيرون نمي آيند. اما اين مونيکا خواهد بود، مسن‌ترين و ماجراجوترين، تنها کسي که در نهايت شخصيت ناسازگار خود را به ارث مي‌برد تا طي سال‌ها و به خاطر اعتقاداتش، خود را به هدفي بسيار بي‌پرواتر برساند. رودريگو هاسبون در برابر پس‌زمينه‌ي در حال تغيير دهه‌هاي پنجاه و شصت و در آمريکاي لاتين راديکال‌شده، زندگي‌نامه، داستان‌ها و حقايق تاريخي را در هم مي‌آميزد تا به روابط و محبت‌هاي اين خانواده غيرعادي نگاه کند. اين رمان، سريع و پر از زيبايي، نشان مي دهد که چقدر مي توانيد به کساني که با نام خانوادگي و چند خاطره به آنها مرتبط هستيد، دور و نزديک باشيد. در حالي که ماجراهاي پي در پي باستان شناسي، ايدئولوژيک و سياسي خارج از محيط خانواده رخ مي داد، انواع ديگري از نبردهاي سرنوشت ساز در خلوت به راه افتاد.