( روبن ) در اتاقش نشسته است، گوش هايش را با دستانش گرفته تا صدايي نشنود، پدر و مادرش باز هم دارند دعوا مي کنند، بابا داد مي زند، مامان داد مي زند. ديگر بس است!
و روبن نگران است که بين آن دو هيچ وقت صلح و دوستي برقرار نشود. والدين روبن تصميم گرفته اند از يکديگر جدا شوند. حالا او احساس ناراحتي مي کند.
شايد جدايي موضوع پيچيده اي باشد.
بياييد باهم در اين کتاب از مجموعه‌ي کاربردي و بامزه‌ي سوالات کوچک من، راجع به جدايي چيزهاي زيادي بياموزيم خودمان را جاي روبن بگذاريم تا بفهميم چه احساسي را تجربه مي کند و زندگي جديدش در هر دو خانه را کشف کنيم و...