مي‌دانيد که تربيت فرزند کار آساني نيست، اما شما قبل از بچه‌دار شدن اصلا فکر نمي‌کرديد که تربيت بچه‌ها تا اين اندازه سخت باشد! شايد به اين دليل به خواندن اين کتاب روي آورده‌ايد که احساس خستگي مي‌کنيد و سردرگم شده‌ايد و هر آنچه مي‌دانستيد به‌کار گرفته‌ايد و حالا به آخر خط رسيده‌ايد. کودک شما ناآرام است و ناآرامي او شما را مي‌آزارد. او حتي در برابر ساده‌ترين خواسته‌ها هم بي‌قراري و پافشاري مي‌کند. بدخلق، خودسر، هيجان‌زده و بي‌ادب است و بي‌احترامي مي‌کند، نه تنها يک بار، بلکه هميشه اين رفتارها از او سر مي‌زند. البته قصد او از اين رفتارها آن نيست که اعتبار شما را زير سوال ببرد، بلکه واقعا فکر مي‌کند خودش هم به اندازه شما قدرت و اعتبار دارد. بگذاريد کمي واضح‌تر بگويم، همه والدين با بچه‌هايي سروکار دارند که بارفتارهايشان، آن‌ها را گرفتار مي‌کنند. کودکان ناآرام گرفتاري‌ها را وارد مرحله تازه‌اي مي‌کنند. شما مجبوريد زمان زيادي بگذاريد تا ببينيد چه عاملي باعث به‌وجود آمدن ناسازگاري در کودکتان مي‌شود و اين عصبانيت شديد از کجا مي‌آيد؟ چه عاملي باعث مي‌شود او ناگهان عصبي شود و رفتار تلافي‌جويانه از خود نشان دهد؟ شايد مجبور باشيد علت اين رفتارها را در نحوه يادگيري کودکانتان جويا شويد و به بررسي بيشتر و دقيق‌تررفتارشان در مدرسه، علائق بيروني آن‌ها و ارتباطشان باديگران بپردازيد. گاهي از اينکه کودکتان چيزي را انکار مي‌کند دچار شگفتي مي‌شويد. آيا کودکتان واقعا فکر مي‌کند شما، معلمش و دوستانش تا اين اندازه بي‌انصاف هستيد؟ شرط مي‌بندم راهکارهاي مختلف را امتحان کرده‌ايد اما شرايط همچنان بهبود نيافته است. به همين دليل صبرتان تمام شده است و از پيدا کردن راه‌حل و دستيابي به يک زندگي طبيعي و بهنجار نااميد شده‌ايد.