درباره‌‌ی تراوش روشنايي (از جان‌هاي سوزان تا سرچشمه‌اي تابان)

«تراوش روشنايي» روايتگر انسان هايي متفاوت است، که با پديده اي مشابه رو به رو هستند. روشنايي و نور، اين پديده خيالي در زندگي شخصيت داستان هاي کتاب نشان داده مي شود و شيوه مواجهه آن ها با درد، راهي ست که نويسنده براي التيام بخشيدن رنج ها به ما مي آموزد. در جايي از کتاب در باره يکي از شخصيت ها مي گويد: «کنجکاوي و تنها علاقمندي او به اين جهان در همين حد بود. مهم نبود به کجا نگاه مي کند؛ به هر سو چشم مي انداخت، درد و رنج مي ديد.» کتاب مملو از اتفاقات ناگوار و عجيبي ست که براي شخصيت ها رخ مي دهد، اما خواننده با ديدن اين پيشامدها ديدگاه روشن و تازه اي نسبت به درد و رنج پيدا خواهد کرد. يکي از شخصيت هاي کتاب، از درد بسيار زيادش مي گويد، از اينکه پس از درد احساس آسودگي، رها شدني ناب همچون آزادي دوران کودکي دارد و يادآور اين نکته ست که با دردش سفري در رويا دارد. نکته مهم در باره آنچه بالاتر با عنوان درد از آن ياد کرديم در اين جمله کتاب نمايان است: «مردم اغلب آرزو دارند به زمان پيش از حادثه ناگواري که برايشان رخ داده بازگرداند، راه ديگري را برگزينند، همه چيز را از نو آغاز نمايند و حفره اي را که در زندگي آن ها به وجود آمده، پر کنند؛ راهي که پس از آن پيشامد به ذهنشان رسيده است. اما اکنون نيز پس از رويدادي تلخ با گذشت زمان، مشکلات آن ها حل مي شود. اتفاقا وقتي دقيقا بر اساس همان حفره? به وجود آمده، مسيرشان را انتخاب مي کنند، کم کم قضاوت کردن مشکل تر مي شود که آيا اکنون دستاورد آن ها بيش از آنچه از دست رفته نيست.»

آخرین محصولات مشاهده شده