درباره‌‌ی خوب و بد كمال‌گرايي (چگونه جنبه‌هاي مثبت كمال‌گرايي را حفظ كنيم)

با مطالعه ويژگيهاي شخصيتي بسياري از افراد خلاق متوجه سطح توقع بالا و کمال گرايي در بيشتر آنها ميشويم. شايد نتوانيم اين ويژگيها را مثل نبوغ مانند يک «موهبت در نظر بگيريم اما بيشک آنها در خلق اثر مبتکران نقشي مهم ايفا کرده اند. مارسل پروست در زمان زمان بازيافته آخرين مجلد از اثر «در جستجوي زمان از دست رفته»مينويسد من کتابم را بنا کردم نميتوانم به جرأت بگويم کليسايي بزرگ است اما به شکل پيراهني در آمده است. همان طور که ميبينيم با وجود آن که پروست در توصيف اثر خود احتياط ميکند اما با بيان اين جمله موفق شده است تصوير کليسا را به خوانندگان خود القا کند، او گاهي روي تکه هاي کاغذ به هم چسبيده و به شکل نواري ،بلند بخش به بخش اثر خود را پياده ميکرد و مدام آن را تصحيح ميکرد و تغيير ميداد؛ چيزي شبيه تقليد از تزئينات کليسا و تلاش براي به تصوير کشيدن اثري بي نقص. از جملاتي که پروست به خدمتکار وفادارش سلست الباره نقل ميکند ميتوانيم به سطح توقع بالا و توجه او به جزئيات پي ببريم «من ميخواهم که اثرم در ادبيات شبيه کليساي جامع باشد. اما چرا اين کار هرگز پاياني ندارد . زيرا حتي اگر آن را بنا کرده باشيد اما با وجود اين همواره بايد آن را با چيزي بياراييد آينه کاري سرستونها و ورودي که با مجسمه هاي کوچک در دو طرف آن تزئين شده است

آخرین محصولات مشاهده شده